اولین نشست از سلسله نشستهای زنان در جنگ هشت ساله ایران و عراق با موضوع تجارب زیسته زنان از جنگ توسط مطالعات مسائل اجتماعی زنان انجمن جامعهشناسی ایران عصر روز گذشته ۲۴ شهریورماه با حضور الهام عدیمی؛ کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی، عضو حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان، مریم کاظمزاده؛ عکاس و خبرنگار جنگ، نویسنده کتاب، خبرنگار جنگی، گلستان جعفریان؛ پژوهشگر و نویسنده حوزه جنگ در سالن کنفرانس انجمن جامعهشناسی ایران برگزارشد. شاهد کارهای تخصصی درباره زنان در جنگ نبودیم مریم کاظمزاده، عکاس و خبرنگار جنگ با اشاره به تجاربش در ایام جنگ گفت: ابتدا آرزو میکنم جنگ نباشد؛ چرا که جنگ خوب نیست. بسیاریها از جنگ گفتند و بسیاری هم چیزی به زبان نگفتند. شاید بیان بسیاری از حقایق و واقعیتهای جنگ امروز دیر باشد، اما خدا را شکر که فرصتی برای بیان آن وجود دارد.
وی افزود: از روزهای اول جنگ در جبههها و عملیاتها حضور داشتم و معتقدم بخشهایی از جنگ هنوز بیان نشده است، با وجود آنکه فیلمهای مختلفی ساخته شده و کتابهای بسیاری منتشر شده است.
این عکاس جنگ تصریح کرد: در بخش زنان بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس به ریاست مجتهدزاده کارهایی انجام شده است اما با احترام به او که بینهایت برایم ارزشمند است، باید بگویم که این بخش کارها تنها در حد رفع تکلیف است و کارهای اصولی و تخصصی صورت نگرفته است.
وی اظهار کرد: دکتر کیهانی به همراه همسرش آقای طهرانی از اواخر مهرماه سال ۵۹ در جبههها حضور داشتند. فاطمه اسدی، فاطمه رسولی، شهره روغنی، مینو فردی و بسیاری از افراد در کادر پزشکی در جبههها بودند اما آیا اسمی از اینها را شما شنیدهاید. ما نتوانستهایم بسیاری از افراد را که با جان و دل در جبههها حضور داشتند را به جامعه معرفی کنیم. این اسامی و بسیاری دیگر گاها سه روز و سه شب بیخواب بودند و با تمام خستگی به مجروحان بیمارستانی رسیدگی میکردند که دائما پر و خالی میشد.
کاظمزاده اظهار کرد: در ایام جنگ دختر شانزده سالهای به نام پروانه که در کادر پرستاری بود، بارها خانوادهاش به بیمارستان میآمدند که او را با خود ببرند اما او با التماس گریه میکرد تا خانوادهاش اجازه ماندن را بدهد. اینها حقایق جنگ است که زنان ما هم در کنار مردان ماندند و ایستادگی کردند.
وی بیان کرد: مینو فردی، خانم ۱۹ سالهای بود که مسئولیت فرهنگی جهاد سازندگی منطقه خسروی قصر شیرین سر پل ذهاب را برعهده داشت و بسیاری از روستاهای آن منطقه را میشناخت، به همین دلیل در کنار کار پرستاریاش، فرماندهان را برای شناخت بیشتر به روستاها میبرد.
دلخراشترین صحنههای جنگ را دیدم
این خبرنگار جنگ تصریح کرد: در ایام جنگ دلخراشترین صحنهها را میدیدم. با چشمان خودم شاهد روی مین رفتن سه پسر بچه مقابل دیدگان پدرشان بودم و یا زمانی که قصرشیرین اشغال شد، عراق همه مردم آن منطقه را به صورت کمپرس با کامیون جمع کرد و با خود برد و همه را یکجا روی زمین پرت میکرد و همه پیرها و زنان باردار روی هم تلنبار میشدند و بسیاری هم به دلیل ناتوانی جان میدادند.
وی بیان کرد: در کتاب عکسم سعی کردم چهره واقعی جنگ را نشان دهم. ما نتوانستیم جنگ را به خوبی نشان دهیم و یکی از دلایلی که ما هنوز نتوانستهایم راویان را راضی به بیان خاطراتشان کنیم، اشتباهات محققانی است که نتوانستند به درستی با این راویان برخورد کنند. فاطمه رسولی، مینو فردی را برای ثبت خاطرات به حوزه هنری معرفی کردم اما آنقدر آنها را اذیت کردند که هرگز حاضر به صحبت نشدند و دوست ندارند کسی وارد منطقه ممنوعهشان شوند. متأسفانه تجربه تلخی برایشان ماند.
وی افزود: شاید ۵۰ سال بعد چهره زنانه جنگ به تصویر کشیده شود و به راحتی بتوانیم حقایقی را بازگو کنیم که دیگر ابایی از گفتن آنها نداشته باشیم.
این روزنامهنگار پیشکسوت دفاع مقدس تصریح کرد: سالها جنگ را دیدم اما هنوز روح جنگ و اتفاقاتی که از نزدیک دیدم را کسی بیان نکرده است. کسی که جنگ را دیده باشد، با تمام وجود از آن اظهار بیزاری خواهد کرد.
بسیاری از واقعیتهای جنگ درباره زنان را از تاریخ حذف کردند
وی بیان کرد: سال ۶۵ در منطقه بستان، عراقیها به زنان تجاوز کردند و آنها را کشتند. در بخشهایی از منطقه یادوارهای را برای زنان ساخته بودند و نوشتههایی را بالای تپهها زده بودند مبنی بر اینکه یادتان را گرامی میداریم. برای تهیه گزارش به آن منطقه رفتم. زمانی که عکسها در مجله زن روز منتشر شد، برخورد کردند که چرا آنها را منتشر کردم. برای بار دوم که به آن منطقه رفتم، تمامی نشانهها را از آن منطقه برداشته بودند و انگار لکه ننگینی بر آن سرزمین بود. اینها نشان میدهد که ما نمیخواهیم واقعیتها را بیان کنیم.
این عکاس جنگ تصریح کرد: سال ۶۴ به عنوان عکاس جنگ برای شرکت در نمایشگاه عکس، از من تعدادی عکس خواستند. با وجود مشکلات بسیار در چاپ عکس و نبود کاغذ به هرحال چند عکس را منتشر کردم. روزی که به نمایشگاه رفتم، اثری از عکسهایم نبود و زمانی که دلیل آن را جویا شدم، گفتند که عکسهایت تلخ بود. با خودم گفتم که کدام جنگ را سراغ داریم که تلخ نباشد؟ بسیاری از عکسهایی که در نمایشگاه بود، بیشتر شبیه جنگ بود و اثری از واقعیت در خود نداشت.
وی بیان کرد: در آن دوره هر کسی به اندازه من اگر برای رفتن به جنگ کنجکاو بود، اجازه حضورش را میدادند. در آن دوره امثال شهید چمران با حضورم در منطقه مشکلی نداشت و گاها کمکم میکرد و امثال فرماندهان سپاه نمیگذاشتند قدم از قدمی بردارم و همیشه مخالفت میکردند. به هرحال حضور در منطقه آسان نبود، اما غیرممکن هم نبود.
کاظمزاده تصریح کرد: در آن دوره با وجود محدودیتها به زندگی توحیدی باور داشتیم و همه مظاهر مادی را پوچ میدانستیم. زنانی بودند که با وجود همسر نابینا و فرزند هموفیلی باز هم شاکر خدا بود. پس از اتمام کار شبها وقتی میآمدیم، هر شب دعای دسته جمعی میخواندیم، از دعای ندبه تا دعای اسماء را دسته جمعی نجوا میکردیم و شیرینترین خاطرهام دعاهای شبانههایمان بود.
جنگ برای زنان رنج دیده هنوز به پایان نرسیده است
در ادامه گلستان جعفریان؛ پژوهشگر دفاع مقدس که ۲۰ سال در حوزه ادبیات پایداری فعال است، گفت: برای زنانی که جنگ را دیدند، جنگ به پایان نرسیده است. ۱۰ است که در حال تدوین زندگی فاطمه ناهیدی، اسیر جنگ هستم. فاطمه ناهیدی ۴ سال در اسارتگاه عراق به سر برده است. او برای گفتن خاطراتش ابا داشت و راضی نمیشد که آنها را نقل کند و همیشه میگفت چرا باید این مطالب نقل شود.
وی ادامه داد: متأسفانه بسیاری از محققان راه را اشتباه رفتهاند و همین سبب شده که راویان ما دیگر انگیزهای برای گفتن حقایق نداشته باشند. محقق میتواند برای راوی راهگشاست باشد اما اگر با رویکرد کنجکاوی و یا رفع ابهامات خودش فعالیت کند، راوی ترجیح میدهد که مسائل خصوصیاش که باعث تحقیرش میشود را نگوید.
این نویسنده دفاع مقدس تصریح کرد: همسران شهدا که در کمترین سن بیوه شدهاند، مورد خشونت بسیاری واقع شدهاند. آنها از کمبودهای زندگی در رنج نبودند بلکه بیشتر از نگاه اطرافیان در عذاب بودند و به قول خودشان حتی نگاه بقال محله هم به آنها تغییر کرده بود و یا کمتر به خانه خواهر و خواهرشوهرشان میرفتند. همچنین اسرای زنی که در اسارتگاه بودند، از شکنجه در عذاب نبودند بلکه از گرفتن ملزومات اساسی از دست یک سرباز شکنجه میشدند که باید نگاه مضحک آن سرباز را تحمل میکردند.
وی بیان کرد: منیژه لشگری، همسر یک آزاده بود. همسرش هفت سال از زندگیاش در انفرادی و بدون دیدن خورشید گذشته بود. منیژه در خاطراتش میگوید تنها دلخوشیام پسرم علی بود و سالها بیقرار همسرم بودم آنقدر که مادرم همیشه اظهار نگرانی میکرد و میگفت این بیقراری سلامتیات را به خطر میاندازد و هر روز بیتابیام بیشتر میشد و بدتر از آن خواستگارهایی بودند که هر روز درد مرا افزون میکردند.
فرهنگ شرقی، یک فرهنگ پنهان در بیان مسائل است
این پژوهشگر دفاع مقدس تصریح کرد: فرهنگ شرقی، یک فرهنگ پنهان در بیان مسائل است. به هر حال زنان ایرانی محدودیتهایی دارند و اسرای زن ما در اسارتگاه مشکلاتی داشتند که شاید بازگو کردنشان کمی برایشان سخت باشد.
وی بیان کرد: شاید در نگاه رشد نیافته بعضی از افراد، گفتن برخی از خصوصیترین مسائل یک اسیر زن تحقیرآمیز باشد، اما گفتن این مسائل شجاعت زنان را نشان میدهد و آنها را نزد مخاطبان عزیز میکند. زنانی که برای وطنشان جنگیدند و سالها اسیر بودند، باید قدردانی شوند. روح این زنان خراش برداشته است و هنوز هم با گذشت سالها برخی از صحنهها را نمیتوانند فراموش کنند.
این نویسنده دفاع مقدس تصریح کرد: در اصل دفاع مقدس و آرمانگرایانه بودن آن شکی نیست اما آیا درست است در این چارچوب واقعیتهای زنانه را مطرح نکنیم؟
جعفریان اظهار کرد: در دورهای محققان ضبط صوتی را در دست میگرفتند و به سراغ راویان میرفتند که بدترین نوع فعالیت بود و همین امر سبب شد که بسیاری از راویان دوست نداشته باشند شخصیترین مسائل زندگیشان را بیان کنند.
وی یادآور شد: باید توجه داشته باشیم فرهنگ مردمان شرق به خصوص ایران و مسلمانان، یک فرهنگ محجوب و پر از ملاحظه است و زنان در بیان خاطراتشان بسیار محتاطتر هستند.
زنان راوی در بیان واقعیتهای محتاطتر هستند
این نویسنده دفاع مقدس تصریح کرد: برای یک زن مسلمان ایرانی بسیار دشوار خواهد بود که بگوید در وسط خون و آتش چطور عاشق شده و یا اگر اسیر شده در اسارت چه بر سر او آوردهاند. برای زنانی که جنگ را دیدهاند، جنگ هرگز به پایان نمیرسد زیرا همواره رنج چشم انتظاری و زخمهای روحی که برجا مانده، با آنها هم خانه بوده و چون تابلویی از دیوار دلشان آویخته است.
وی افزود: در سالهای درازی که در خاطرات زنان جنگ جستجو و تحقیق کردهام، همواره به دنبال این بوده که شاهد این باشم مسئله یک زن چه بود و در موقعیتهایی که حضور داشتند، چه رفتاری از خود نشان داده و با چه رویکرد منطقی فلسفی زندگی خود و رنج خود را معنا بخشیدهاند.
جعفریان اظهار کرد: از نگاه من خشونت علیه زنان در جنگ شکلهای بسیار مختلفی دارد که میتوان به خشونتهای مستقیم (شکنجه شدن زنان توسط سربازان اسارتگاه) و خشونتهای غیرمستقیم( و تامین نیازهای اساسی) اشاره کرد.
در ادامه الهام عدیمی، کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی اظهار کرد: حضور زنان در جنگ هشت ساله ایران و عراق که اندکی پس از پیروزی انقلاب ۵۷ آغاز شد، در آن برهه زمانی امری عادی محسوب میشد، چرا که جنگ نیز مانند هر بحران دیگران، ورای جنس و جنسیت، همه را درگیر خود میکند. این زنان در موقعیتهای مختلف در کنار مردان اسلحه بهدست گرفتند و در کسوتهای مختلف در جبههها جنگ حضور داشتند. فعالیتهایی چون نیروی نظامی، امدادی، پزشکی و پرستاری؛ حفاظت از انبارهای مهمات، تامین غذا و شستوشوی لباس رزمندگان تا حضور بهعنوان خبرنگار، عکاس، راننده آمبولانس، کامیون و ....
وی ادامه داد: نقشآفرینی زنان از اولین روزهای حمله عراق به ایران در شهرهای مرزی غرب و جنوب غرب بهویژه خرمشهر تا سالهای آغازین دهه ۶۰ اواخر سال ۱۳۶۲؛ امری عادی بهشمار میآمد. اگرچه زنان تا پایان جنگ و حتی پس از آن بهعنوان بخشی فعال در جنگ بودند اما با فتح خرمشهر، جنگ چهرهای مردانه به خود میگیرد و زنان بیشتر به پشت جبهه میروند. حضور زنان در جنگ در آثاری به زبان خودشان در شکلهایی چون یادداشت، خاطرهنگاری، مصاحبه و تاریخ شفاهی، داستان و ... به ثبت رسیده است.
نارضایتی از حضور زنان در جبههها وجود دارد
کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی تصریح کرد: با وجود تمام این سختیها، نارضایتیهایی از حضور زنان در جبههها وجود داشت. بهطوریکه در برخی اسناد نوشته شده است: «البته تعصب حضور خانمها در جبهه به واسطه دستوراتی که حضرت امام در زمینه تظاهرات زنها که در انقلاب داده بودند کم شده بود ولی با تمام این تفاصیل خیلی از افراد از اینکه یک زن به جبهه برود ناراضی بودند. درست است که تربیت فرزند خیلی مهم است اما نباید به صورتی باشد که او را از جامعه کنار بکشد...»، اما بر اساس گفتههای زهرا حسینی که کتاب خاطرات او با نام «دا» بسیار شناخته شده است، «وقتی به خرمشهر حمله شد، تعدادی از زنان خرمشهری گفتند ما میخواهیم بمانیم و از شهر دفاع کنیم. این مسئله در آن دوران، اصلا امکانپذیر نبود و مسئول نظامی منطقه به آنها میگوید که ابدا نمیتوانیم این درخواست شما را قبول کنیم و شما باید بلافاصله از شهر خارج شوید.
وی بیان کرد: این زنان که برای ماندن در خرمشهر و دفاع از آن با پدران و شوهرانشان هم مبارزه کرده بودند، وقتی مخالفت فرماندهان سپاه را دیدند، مقابل مسجد جامع خرمشهر تظاهرات کردند و گفتند ما میخواهیم بمانیم و بجنگیم و حتی اگر دستگیرمان کنید از اینجا نمیرویم. در نهایت یک روحانی که گویا بعدها در نبرد خرمشهر شهید شد، از این زنان دفاع کرد و از نیروهای سپاه خواست که به زنان اجازه جنگیدن بدهند.» این مسئله نشان میدهد همانطور که در حال حاضر و در تاریخ معاصر ایران نیز میبینیم، هر گاه ساختار مردسالارانه جامعه جلوی فعالیت زنان را میگیرد، زنان راه جدیدی پیدا میکنند که بتوانند از این موانع بگذرند.
عدیمی اظهار کرد: به هر حال زنان بسیاری خواسته یا ناخواسته درگیر جنگ بودند؛ علاوهبر زنانی که مستقیم درگیر جنگ بودند، مادران، همسران، خواهران و دختران افرادی که بعضی از آنها شهید، مجروح، جانباز و اسیر شدند نیز در جنگ بهصورت غیرمستقیم شرکت داشتند؛ گروه دیگر زنان آوارهای که بخش بزرگی از آنها مرزنشین بودند، زنانی که خانه و خانواده را در جنگ از دست دادند؛ همچنین زنان دیگری را نیز باید در این مجموعه قرار داد، آنهایی که پس از کشته شدن همسرشان در جنگ خواسته یا ناخواسته تن به ازدواج دوباره دادند یا بهتنهایی فرزندانشان را بزرگ کردند. در این میان واکنش خانوادههای این زنان به حضور آنها در جنگ، اسارت یا جانبازی آنها نیز میتواند گوشهای از خشونتهای روا شده به این زنان باشد. شاید یکی از ملموسترین نمودهای این مسئله در تصاویری است که از مادران انتظار در سالهای گذشته منتشر شده و شات کوتاهی از زندگی سراسر رنج این زنان بهشمار میآید، یا فیلمهای سینمایی که درباره این زنان ساخته شده است؛ اگرچه در اغلب این تصویرگریها، این رنج بهعنوان خشونت شناخته نمیشود.
بیش از شش هزار زن شهید در هشت سال دفاع مقدس
وی بیان کرد: بر اساس آمار تهیه شده از فهرست شهدای جنگ تحمیلی زنان قهرمان ایران بین سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷، ۶ هزار و ۴۲۸ نفر زن، شهید شدند که بیشتر آنها در بمباران و موشکباران شهرها جان باختند. طبق آماری به نقل از نشریه داخلی بنیاد شهید و امور ایثارگران، ۵۰۰ نفر از این افراد رزمنده بودند، بیشتر این زنان مجرد و ۲۵۰۰ نفر از آنان در سن ۱۰ تا ۳۰ سال بودند. همچنین بر اساس آمار بنیاد جانبازان و امور ایثارگران که در شهریور ۱۳۸۱ به تفکیک جنسیت و گروههای جانبازی منتشر شد، تعداد کل جانبازان زن ۵ هزار و ۷۳۵ نفر است که از این تعداد ۳ هزار و ۷۵ نفر بالای ۲۵ درصد جانبازی دارند. درباره تعداد اسرای زن جنگ تحمیلی، ۲۳ زن اسیر اعلام شده است، همچنین ۲۲ هزار و ۸۰۸ امدادگر و ۲ هزار و ۲۷۶ پزشک زن به جبههها اعزام شدند.
کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی تصریح کرد: بر اساس پژوهشی با عنوان «تجربه زنانه از جنگ» (غلامرضا جمشیدیها و نفیسه حمیدی، ۱۳۸۶) تجربیات زنان از جنگ در ۶ مفهوم شامل تجربه ازجاکندگی، انفجار در ساختار خانواده، تغییر در خویشتن زنانه، تجربه بدن زنانه، تعلیق و تجربه و بازجایگیری در زندگی روزمره دستهبندی شده است. هر کدام از این زنان، بنا به جایگاهی که در دوران جنگ داشتند، تجربههای زیسته و در نتیجه نوعی از خشونت را تجربه کردهاند، اما بر اساس تعاریف موجود درباره خشونت، تمامی زنان درگیر جنگ دچار انواع خشونت شدهاند. «خشونت علیه زنان» در «اعلامیه حذف خشونت علیه زنان» به معنی هر عمل خشونتآمیز بر اساس جنس، جنسیت است که به آسیب یا رنجاندن جسمی، جنسی یا روانی زنان منجر میشود، یا احتمال آن وجود داشته باشد، از جمله تهدیدات یا اعمال مشابه، اجبار یا محروم کردن مستبدانه زنان از آزادی، که در منظر عموم یا در خلوت زندگی خصوصی انجام شود.
وی بیان کرد: حاجیباشی و امینی در پژوهشی با عنوان «خشونت جنسی علیه زنان در ایران در مقایسه با حقوق بین الملل» که در دانشگاه اسلو انجام شده است، نوشتهاند: «تحقیق درباره خشونت علیه زنان در طی جنگ هشت ساله ایران و عراق غیرممکن است. حتی سازمانهای دولتی در اینباره سکوت کردهاند و به دلیل محدودیتهای اخلاقی و اعتقادات خاص، هنوز هیچ مطالعهای در مورد این مسئله صورت نگرفته است.»
بهطور مثال در روزهای آغاز جنگ ۵ زن ایرانی اسیر شدند. خدیجه میرشکار، فاطمه ناهیدی، معصومه آباد، شمسی بهرامی و ملیحه آزموده. سه زن از این پنج نفر پس از آزادی خاطرات خود را منتشر میکنند. («چشم در چشم آنان» و «دوره درهای بسته؛ خاطرات اسیر شماره ۵۵۳۳» از فاطمه ناهیدی ـ «من زندهام»، «دوره درهای بسته؛ خاطرات اسیر شماره ۳۳۵۸» و «روزنهای به آسمان» از معصومه آباد ـ «تا نیمهراه» و «دوره درهای بسته؛ خاطرات اسیر شماره ۰۳۳۹» از خدیجه میرشکار)، این پنج نفر که در همان روزهای آغازین جنگ به اسارت گرفته شدند، تا سال ۱۳۶۲ (به جز خدیجه میرشکار که سال ۱۳۶۱ آزاد شد) که با یک گروه ۹۰ نفری از اسرای ایرانی به ایران تحویل داده شدند، ۴ سال از زندگی خود را در زندانها و بازداشتگاههای مختلف در عراق گذراندند. آنها در این سالها با مسائل زیادی روبهرو بودند که بخشی از آنها در خاطراتشان آمده است، اما بخشی که باید به آن توجه کرد آزارها و اذیتهایی است که در این دوران متحمل شدند. از مشکلات مربوط به محل نگهداری آنها و دسترسی نداشتن کافی به پزشک و دارو تا خشونتهایی که برخی از آنها مکتوب شده است. از این ۵ زن، چهار نفر از آنها همراه هم بودند. با این حال در آثار آنها تنها گوشهای از خشونتهای روانی به تصویر کشیده شده است.
عدیمی اظهار کرد: در میان تمامی آثاری که انتظار میرفت این خشونتها را منعکس کنند، تنها روایتهای شفاهی برخی از زنان مطرح است چرا که گفتن از تجربههای خشونتهای فیزیکی شامل تعرض و تجاوز تابو محسوب میشود. در میان اسناد مکتوب، در صفحه ۲۲ «گزارش از بدرفتاری نسبت به اسرای ایرانی در عراق» که بهصورت محرمانه منتشر شده بود، آمده است: «جا دارد که به این مسئله نیز توجه شود که زنان بازداشت شده ایرانی که در روزهای اول جنگ توسط عراقیها دزدیده شده و حتی تعدادی از آنها نیز مورد تجاوز قرار گرفته و سپس به عراق منتقل شدند و همچنین پرستاران و امدادگران جبهه که برخلاف قرارداد اول ژنو دستگیر شدهاند نیز در وضعیت اسفناکی بهسر میبرند و وضعیتشان روزبهروز بدتر میشود. در مورد زندانیان جنگی زن باید مطرح شود که وضع آنها به جای بهتر شدن، بدتر شده است. گزارش کمیته بینالمللی صلیب سرخ از اردوگاه انبار، ۹ و ۱۰ بهمن ۱۳۶۱ چهار زن اسیر که در حمام ساختمان قسمت دوم زندگی میکردند هنوز مشکلات زیادی داشتند. آسایشگاه آنها (۹ مترمربع) نور طبیعی نداشت و فوقالعاده مرطوب بود. وضع زندگی چهار زن اسیر قبلا مورد بحث قرار گرفته بود ولی شرایط آنها بدتر شده است.»
وی افزود: به هر حال به نظر میرسد اگر قرار باشد درباره مسئله خشونتهایی که بر زنان در دوران جنگ تحمیل شده است صحبت کنیم، لازم است تعاریفی را مبنا قرار دهیم و دستهبندیهایی را انجام دهیم. اتفاقی که در سالهای گذشته در بسیاری از کشورهایی که درگیر جنگ بودند، رخ داد. زنان در این کشورها، تجربههایشان را بهگونهای منتشر کردند تا از این مسیر، راهی برای جلوگیری از رنج مضاعف بر دیگر زنان در سراسر دنیا پیدا کنند و به این روش صلح را ترویج کنند.
عدیمی در پایان اظهار کرد: کشورهایی چون ژاپن، ویتنام، لبنان، افغانستان، نیکاراگوئه، عراق و بوسنی و هرزگوین تنها بخشی از این کشورها هستند که بنابر فرهنگ مردم کشور با مسئله خشونت علیه زنان در جنگ مواجه شدهاند و آن را پذیرفتهاند، اتفاقی که شاید در کشور ما به دلایل بسیار سعی شده کمتر از آن صحبت شود و تنها بخش ایثارگری زنان در طول جنگ و پس از آن مطرح شود.
روایت زنانه از هشت سال دفاع مقدس/ عمده واقعیتهای جنگ درباره زنان از تاریخ حذف شده است
گزارشی از زینب رازدشت
چهارشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۷
منبع:
سایت ایکنا
نظر شما
سایر مطالب
در تکاپوی ترسیم هویت ایرانی؛
دواخانه شورین! اصلاح قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار
تخته قاپوی عشایر
«مراد اریه» پدر کاشی و سرامیک ایران
فایدۀ تاریخ (تاریخ در ترازو)
دکتر کاظم خسروشاهی کارآفرینی از نسل ایران سازان
تاریخ آلترناتیو؛ ضرورت ها و ملاحظات
شورش های دهقانی؛ زمینه ساز نهضت فراگیر جنگل شدند!
«حسن نفیسی»؛ دولتمردی سخاوتمند در ایراد اتهام به رقیبان!
روایت تاریخ به انتخاب مورخ به سبک کلایدسکوپ